فرنوش جاراللهی، با اشاره به ۳۰ سپتامبر روز جهانی ناشنوایان، گفت: هدف از نام گذاری چنین روزی، ارتقای فرهنگ ارتباط با ناشنوایان، اهمیت به کارگیری زبان اشاره به عنوان راه ارتباطی برای اکثریت ناشنوایان، جلب توجه و آشنا سازی سیاست گزاران، مسئولین و عموم مردم جامعه با دست آوردها و توانمندی های ناشنوایان از یک سو، و از سوی دیگر شناخت مشکلات و معضلاتی است که این قشر در جامعه با آن روبرو هستند.
وی در ارتباط با تعداد افراد دارای اختلال شنوایی در جهان و عوامل بروز ناشنوایی، افزود: طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۲۰ بیش از ۵ درصد جمعیت جهان کم شنوا و ناشنوا هستند که ۷ درصد این مقدار را کودکان تشکیل می دهند که رقمی بالغ بر ۳۴ میلیون کودک کم شنوا در دنیا است. متاسفانه در حدود ۳۰ تا۴۰ درصد کم شنوایی های مادرزادی در کودکان همراه با یک مشکل اضافه تر هست. مثلا علاوه بر کم شنوا بودن، کودک دچار اختلال یادگیری است یا اوتیستیک هست یا فلج مغزی هم دارد که در این شرایط معمولا برقراری ارتباط بسیار دشوار تر می شود. ۹۳ درصد بقیه جمعیت کم شنوا در جهان، بزرگسال و سالمند هستند که تعدادی به صورت مادرزادی از هنگام تولد دارای کم شنوایی شده اند و تعدادی هم به دلایل اکتسابی مثل ضربه های به سر، ضربه های صوتی و بیماریها در دوره بزرگسالی و یا در اثر مثلا پیرگوشی در دوره سالمندی دارای کم شنوایی شده اند.
جاراللهی در مورد سطح کیفی زندگی افراد ناشنوا، گفت: زبان یک نوع وسیله ارتباطی است که در آن افکار و احساسات برای انتقال معنای کلام به دیگران نمادسازی شده است. این نمادها صورت ها گوناگون هستند مانند نمادهای نوشتاری، گفتاری، اشاره ای، هنری، پانتومیم و امثالهم. آنچه که مهم هست بدانیم اینه که در اثر کم شنوا یا ناشنوا شدن کیفیت برقراری ارتباط در این افراد دچار مشکل می شود و در نتیجه کیفیت زندگی آنها تحت تأثیر قرار می گیرد و بنابراین نیازمند بهسازی با رفع این موانع و مشکلات هستند.
وی در پاسخ به این سئوال که چطور می توان به افزایش کیفیت زندگی افراد دچار اختلال شنوایی کمک کرد، اظهار داشت: کیفیت زندگی هر انسانی تابع کیفیت روانی او؛ و کیفیت روانی تابع کیفیت روابط آنها است. برقراری ارتباط یک نیاز بنیادین روانشناختی است. اگر این نیاز ارتباطی در انسان ها بدرستی ارضاء نشود گفته میشه که دچار سوء تغذیه روانی خواهند شد. روانشناسی به ما انسان ها درس می دهد که خودآگاهی و عزت نفس خود را بالا ببرید، یعنی خود را همانگونه که هستید (با همه داشته ها و نداشته هایتان) قبول داشته و دوست بداریم. روانشناسی می گوید اعتماد به نفس خودتان را افزایش دهید یعنی به توانایی های خود باور داشته باشید و تلاش کنید ارتباطتان با دیگران مؤثر باشد.
جاراللهی در مورد اهمیت در معرض زبان قرارگیری نوزادان و کودکان ناشنوا، گفت: همه کودکان تا ۵ سالگی ساختار اساسی زبان مادری شان را فرا می گیرند، هرچند بین آنها از لحاظ درجه هوشی و محرک های محیطی تفاوت وجود دارد. کودکان دارای شنوایی از طریق شنیدن (ارتباط شنیداری-کلامی) و کودکان دارای ناشنوایی از طریق اشاره، بینایی و شنوایی ( ارتباط از طریق زبان اشاره توأم با لبخوانی و شنیدن) زبان اول یا زبان مادری خود را فرا می گیرند. این فراگیری حاصل کنش متقابل محیط و وراثت است و در دوره خاصی رخ می دهد، به طوری که کودک می بایست از بدو تولد تا ۵ سالگی (به ویژه سه سال اول زندگی) بطور تمام و کمال در معرض زبان اول خود قرار گیرد. در این دوره زمانی تسلط به زبان اول شکل خواهد گرفت. شواهد تحقیق نشان می دهد که محرومیت از زبان (و نه صرفا داشتن کم شنوایی های شدید و عمیق)، دلیل اصلی رشد ضعیف زبان، پیامدهای سوء آموزشی و ارتباطی در ناشنوایان است و عدم قرار گرفتن در معرض زبان اشاره برای کودکان ناشنوا در مراحل اولیه رشد آنها قابل ردیابی است.
وی ادامه داد: علاوه بر این، نگرانی های مربوط به تأخیر در رشد، اختلال توجه و مشکلات عاطفی-هیجانی- اجتماعی همچنان در کودکان کم شنوا دیده می شود و بالاخره این عدم در معرض قرارگیری، به تفاوت های عصبی دائمی (مانند رشد کمتر میلین در مسیرهای عصبی زبانی) در افراد ناشنوا که تسلط کافی به یک زبان گفتاری را ندارند و در افرادی که با تاخیر در معرض زبان اشاره قرار گرفته اند در مقایسه با افرادی که به موقع در معرض آن قرار گرفته اند، منجر می شود.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، با تاکید بر اهمیت غربالگری شنوایی نوزادان، گفت: وقتی توسط غربالگری شنوایی در دوره نوزادی به والدین گفته می شود نوزادتان ناشنوا یا کم شنوا است، باید آگاهانه تصمیم بگیرند چه نوع وسیله کمکی و چه شیوه ارتباطی ممکن راه انتخاب کنند؛ نکته مهم این است که فقط بطور تمام و کمال نوزاد را در معرض زبان قرار دهند، و از آنجا که در افت شنوایی های متوسط شدید به بالا استفاده از شنوایی و لب خوانی برای این درمعرض قرارگیری نمی تواند کامل باشد، استفاده اولیه از زبان اشاره برای پیشگیری از محرومیت اولیه زبانی ضروری بنظر می رسد.
وی به خطاب به والدین، افزود: اگر با پدیده ناشنوایی یا کم شنوایی آشنایی ندارید، با مراجعه به مراکز ارائه خدمات توانبخشی شنوایی، هم از شما حمایت خواهد شد تا از لحاظ عاطفی-هیجانی واقعیت این پدیده را بهتر بپذیرید و آموزش و خدمات متناسب با وضعیت شنوایی کودک به شما ارائه می شود. بخاطر داشته باشید که چند ماه اول زندگی رابطه عاطفی مادر با نوزادش در شکل گیری و رشد عاطفی-هیجانی او بسیار اهمیت دارد.
جاراللهی با عنوان این مطلب که ۹۰ درصد افراد ناشنوا دارای والدین شنوا هستند، گفت: عدم آشنایی خانواده ها با پدیده ناشنوایی و کم شنوایی و پیامدهای آن بسیار بالا است. هر آنچه که باعث شود کودک آنها را به سمت شنوا شدن ببرد و به طورکلی کم شنوایی را از بین ببرد باعث خوشحالی آنها است. متاسفانه این به معنی عدم پذیرش وجود ناشنوایی و کم شنوایی در فرزند است و این نوع نگرش مشکلات فراوانی از جمله مشکلات روانشناختی که اصولا ربطی به پدیده ناشنوایی ندارد، برای اعضای خانواده و کودک ناشنوا و کم شنوا ایجاد می کند.
وی ادامه داد: آگاهی رسانی در این موارد به مردم جامعه ما جهت جلوگیری از این نوع محرومیت زودرس زبانی در چنین نوزادانی خیلی پایین است. مردم جامعه ما نمی دانند که نه استفاده از سمعک همراه با روش های ارتباطی شفاهی و لبخوانی و نه استفاده از پروتز کاشت حلزونی، هیچ کدام نمی تواند این کودکان را به طور کامل شنوا کند. جامعه ایرانی، پدیده ناشنوایی و کم شنوایی و پیامدهای بعدی آن را نمی شناسد، جامعه ما نمی داند که زبان و فرهنگ افرادی که دارای ناشنوایی و کم شنوایی هستند چیست. مشکلات آنها در جامعه شنوا چیست و چگونه باید با آنها ارتباط برقرار شود. بنابراین نتیجه می گیریم که برای رفع مشکلات آنها در جامعه، می بایست آگاهی سازی های وسیع در سطح جامعه برای افراد شنوا صورت گیرد و ضروری است که جامعه شنوا با جامعه متنوع و ناهمگون ناشنوایان و کم شنوایان آشنا شده و نیازهای مختلف و مشکلات آنها را بشناسند. امروزه بسیاری از کشورها به کودکان شنوا در مهدها، زبان اشاره یاد می دهند تا بتوانند با ناشنوایان ارتباط بگیرند.
جاراللهی به چالش های ناشنوایان برای برخورداری از فرصت های برابر اشاره کرد و گفت: همه ما اعم از خانواده، مربیان، متخصصین توانبخشی، پزشکان، مسئولین و بویژه خود فرد ناشنوا، هر کدام به فراخور امکانات مان باید فرصت های پیشرفت برابر برای افراد ناشنوا ایجاد کنیم. مشکل اصلی اکثر افراد ناشنوا یا کم شنوا برخلاف تصور عموم، «برقراری ارتباط» نیست، بلکه «ارتباط با افراد شنوا» است.